قصه

دخترکوچولو

من با کتونیم قدم میزنم زیر بارون و به تو فکر می کنم

قصه

برای قصه ای که با


“یکی بود و یکی نبود” شروع میشود


پایانی بهتر از


آوارگی کلاغ نمی توان نوشت…

 



[ جمعه 14 تير 1392برچسب:قصه, ] [ 10:50 بعد از ظهر ] [ الیک ] [ ]