زن
زن که باشی،عاشق شوی چشم سفید خطابت میکنند؛
راست میگویند چشمانم سفید شد به جاده هایی که
تو مسافر هیچکدام نبودی!
من با کتونیم قدم میزنم زیر بارون و به تو فکر می کنم
زن که باشی،عاشق شوی چشم سفید خطابت میکنند؛
راست میگویند چشمانم سفید شد به جاده هایی که
تو مسافر هیچکدام نبودی!
تنهایی و دل تنگی هایتان را پیشفروش نکنید
فصلاش که برسد به قیمت میخرند !
دلتنگی
من بودم
تو
و یک عالمه حرف...
و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد!!!
کاش بودی و
می فهمیدی
وقت دلتنگی
یک آه
چقدر وزن دارد...
چه سخت هر روز " تو " باشی و " من " بی آنکه " ما " باشیم ...
باورت بشود یا نـــــــــــه
روزی می رســــد که دلت برای هیچکسی به انـــــــــدازه من
تنگ نخواهــــــــــــد شد......
برای نگاه کردنم...برای اذیت کردنم... خنــــــــــــــــدیدنم
برای تمامی لحظـــــــــاتی که در کنـــــــار من داشتی...
روزی خواهــــــد رسید که درحســــــرت تکرار دوباره من خواهــــــی بود...
میــــــدانم روزی دیگر نیستم...وهیچکس تکــــــــرار من نخواهـــــد شد...
من تنگ دلم یا که جهان تنگ شده
تیره بصرم یا افق این رنگ شده
گوش من بی حوصله بد میشنود
یا ساز طبیعت خشن آهنگ شده
تـبــــــــــسـم را فراموش نکن
لـــبـــــــــــخـند بی هزینه ات گران ترین هدیه است
ღ♥ღدوباره فال حافظ میگیرم
ღ♥ღღ♥ღدوباره توی فالمی
ღ♥ღღ♥ღღ♥ღهمیشه در خیالتم
ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღاگر چه بی خیالمی
من به قلبم افتخار می کنم با آن بازی شد ، زخمی شد ، به آن خیانت شد ، سوخت و شکست
اما به طریقی هنوز کار می کند . . .
در قید غمم، خاطر آزاد کجایی؟ تنگ است دلم، قوت فریاد کجایی؟ با آنکه ز ما یاد نکردی.. ای آنکه نرفتی دمی از یاد کجایی؟
برایم دعا کن ! اجابتش مهم نیست ! نیاز من آرامشی است که بدانم تو به یاد منی . . .
تنهایی ات را از تو گرفتم،در خنده هایم شریکت کردم
نگفته بودی بازرگان عشقی،من از کجا می دانستم سود من تنهاییست
بعضی انسانها با چشمهاشون گریه نمیکنن ،
پا میشن ، یه سیگار بر میدارن و میرن تو بالکن . . .
تو را ترک کرده ام !
خلاصه خیلی فرق کرده ام با روز آخرین دیدار !
دیگر حتی با احتیاط بیشتری دل می بندم !
اما الان حس خوبی دارم از نبودنت !
شبیه دست فروبردن در جیب گرم پالتوی پارسال و پیدا کردن یک نخ سیگار . . .
گاهی فقط بوی یک عطر
شنیدن صداش
خوندن اخرین smsش
یک تشابه اسم ،
برای چند لحظه !
باعث میشه دقیقاً احساس کنی ….
که قلبت داره از تو سینه ات کنده میشه … !
نه کسی منتظر است…
نه کسی چشم به راه…
نه خیال گذر از کوچه ی ما دارد ماه…
بین عاشق شدن و مرگ مگر فرقی هست؟
وقتی از عشق نصیبی نبری غیر از آه
در دفتر دل یاد تو سر مشق من است
یاد من هم نکنی,یاد تو تکلیف من است
سهم من از شب یلدا شاید
قصه ای از غصه و انار سرخی که پر از دلتنگی ست
غم هایم بلند همانند شب یلداست
صدای باران زیبا ترین ترانه ی ” خداست “
که طنینش زندگی را برای ما زیبا تر می کند
نکند فقط به گل الوده ی کفش هایمان بیندیشیم عاقا میگن یه هکر!تو وب من وووول می خوره فوضولی می کنه این داستانا جریانا قضایا چیه؟! نداشتیما
پ تا این دشمن در کمین وبه منه منم ناچارم مطلب نذارم
نکته ی بعدی ملت گهرمان نمیدونم چرا و به چه دلیل تا من لینکتون نکنم نمیتونید لینکم نمایید.بعضیا رو نتونستم لینک کنم حالا یه وقتی می رم سر وقتشون!
اینجا در دنیای من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند.
دیگر گوسفند نمی درند.به نی چوپان دل میسپارند و گریه میکنند
دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را آرزو دارد
من خوبـــــــم..!عاشق نیستم..
فقط گااهـــی حرف تو که میشه دلم تنگــــ میشه..
این که عــــشق نیست…هســــــــت…؟
خنده هایم شکلاتی شده اند
زیادی خالص
تلخ…
تلخ...
تلخ...
شارژ ایرانســــــل میگیرم باهاتـــــون تو بـــــرف قدم میــــزنم
پشت دیوار کج فاصله ها پنهانیم / غربت دل را به خدا میدانیم
گرچه دوریم ز هم با همه ی خاطره ها / به امید خبری تازه ز هم میمانیم
دلم کار دست است ، خودم بافتمش ! تارش را از سکوت
پودش را از تنهایی ، همین است که “خریدار” ندارد