هو....
از
من!
.
فاصله
بگیر!
.
شاید!
.
مسری
باشد!
.
ویروس
دلتنگی هایم!
من با کتونیم قدم میزنم زیر بارون و به تو فکر می کنم
از
من!
.
فاصله
بگیر!
.
شاید!
.
مسری
باشد!
.
ویروس
دلتنگی هایم!
در خاطری که“تویی”،دیگران فراموشند
بگذار در گوشت بگویم “میخواهمت”
این خلاصه ی تمام حرفهای عاشقانه ی دنیاست
من راه می رم در هر جایی و به تو فکر می کنم در هر حالی!
کپی نکن کپیت می کنم >>>>>>>>>>>elikعصبانیع
رسم “خوب” ها همین است
حرف آمدنشان شادت می کند
و ماندنشان
با دلت چنان می کند
که هنوز نرفته
دلتنگشان می شوی
دیوار خموش خانه هامان سنگی است
لبخند ته آینه هــــــامان رنگـــی است
کو آنکه رســــــد به دادمان گه گاهی
بن بست نگاهمان پر از دلتنگی است
عکــــس تو را
به سقف آسمان سنجاق میکنم
حال که این روزها
از فرط دلتنگی
چشمانم مدام رو به آسمان است
بگذار تو در قاب چشمانم باشی
گاهے دلمـ از ـهر چه آدمـ است مے گیرد…!
گاهے دلمـ دو کلمه حرف مهربانانه مےخواهد…!
نه به شکل ِ دوستت دارم و یا نه بــ ِ شکل ِ بے تو مے میرمـــ…!
ساده شاید ، مثل دلتنگ نباش… فردا روز دیگر ے ست
ممتد مانده ام؛
انگار سکون عجیبی،در شب ، میان ذهن من؛
جولان می دهد مثل در خواب رفتن یک رویا،با تصویری تمام سیاه !