لامصب
یه چیزی هست به اسم آغوش
لامصب دوای هر دردیه
پ.ن:که ما از این دوای درداااااااااااااااا نداریم
اوووووووووف اصن به ما نمیاد
همه دارنا ما اضافه بودیم گفتن تموم شد هیچی دیگه الان اینجاییم در خدمت شوما!
من با کتونیم قدم میزنم زیر بارون و به تو فکر می کنم
یه چیزی هست به اسم آغوش
لامصب دوای هر دردیه
پ.ن:که ما از این دوای درداااااااااااااااا نداریم
اوووووووووف اصن به ما نمیاد
همه دارنا ما اضافه بودیم گفتن تموم شد هیچی دیگه الان اینجاییم در خدمت شوما!
بوس نمی خوایم بدیم برو ادامه بدو بدو...
گاهی خیال می کنم از من بریده ای
بهتر زمن برای دلت برگزیده ای
از من عبور می کنی و دم نمی زنی
تنها دلم خوش است که شاید ندیده ای
پـــــــــــــــــــــاییز و...
فراموش شدن همیشه از نبودن نیست!
گاهی از نزدیک شدن زیاد فراموش میشوی.